مدح و شهادت حضرت عباس علیهالسلام
مست و موّاج اگر غرق تمناست فرات با شکوه آمدهای، محـو تماشاست فرات چشم در چشم تو انداخت خودش را گم کرد خوب حس کرد که در محضر دریاست فرات داشـت از بدو ورود تو تلاطـم میکـرد با ادب بود به پای تو به پا خاست فرات از تپشهای دلش عشق به صحرا میریخت جار میزد نفـسـش تشنۀ سقاست فرات تو از این آب نخوردی جگر علقمه سوخت خجل از خم شدن قامت مولاست فرات به دلش حسرت بوسـیدن لبهای تو ماند دست رد خوردهترین سائل دنیاست فرات |